نیمه گمشده
چند وقتیه که میخوام ۲-۳ کلمه حرف حساب رو با شما عزیزان درمیون بزارم, بلاخره هرچی باشه, من چند تا پیرهن از شماها بیشتر کهنه یا پاره کردم .
چند وقتیه که میخوام ۲-۳ کلمه حرف حساب رو با شما عزیزان درمیون بزارم, بلاخره هرچی باشه, من چند تا پیرهن از شماها بیشتر کهنه یا پاره کردم .
خانومه میپرسه که شما آیا به دوستی معمولی بین زن و مرد اعتقاد دارین؟ میگم نه والا, به نظر من همچین چیزی نمیتونه وجود داشته باشه که یک زن و…
هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا بودن منجمله دو تا خانوم هموطن عزیز که اونا هم با بچه هاشون تشریف آورده بودن که روز تعطیل, مثل ما, بدنی به آب برسونن!
من معمولا وقتی جایی, بخصوص تو محیط های بسته, هموطنان گرامی رو میبینم , سعی میکنم که هر چه سریع تر سلامی کرده و بهشون برسونم که من هم از هموطنان شریف ایرانی هستم, مخصوصا اگر که از بانوان ایران زمین باشن!
دلیلش هم هیچ دیگری نیست بجز اینکه در اثر فزونی سال های عمر و کهولت سن, متاسفانه دیگر هیچ موی سیاهی بر سر مبارک, اما کچل این بنده سراپا تقصیر مشاهده نمیشود و اندک احتمالی میرود که هموطنان در نگاه اول مرا از نوادگان کوروش کبیر و داریوش بزرگ بحساب نیاورند و اینجانب را چیزشان هم حساب ننموده و خدای نکرده, زبانم لال, حین گفتگو های دوستانه, کلماتی از دهان مبارکشان صاعد گردد که موجبات خجلت زدگی دو طرفه مهیا گردد! (more…)
می 19, 2009 نوشته مهدی امیری
ارسالشده در نوشتههای بابی در فوریه 8, 2010 نویسنده: مهدی امیری خدمت شما عرض کنم که پارسال همین موقعها بود داشتم جارو میزدم، ایندفعه نه تو خونه بلکه تو مغازه!…