از پایین به بالا
یکی از مشتری های مغازه رو دیروز بعد از چند ماهی دیدم, حال خانومشو میپرسم, میگه جدا شدیم!
عشق به فوتبال
دوستان این عشق و علاقه بیش از حد من به فوتبال, کم کم داره مشکل ساز میشه! از وقتی که مسابقات جام جهانی شروع شده من عادت کردم که روزی…
تفاهم
میگم: چه خبر؟ میگه: خبرای خوش! میگم: چی مثلا؟! میگه: مام دیگه به خوبی و خوشی بعد از چندین سال, از همدیگه سوا شدیم! میگم: این خیلی خوبه که آدما…
چت اینترنتی
نوشته مهدی امیری ۲۹ آپریل ۲۰۱۴ میگم یادش بخیر, زمان شاه, رو سر در مراکز خرید تو لندن و منچستر به فارسی نوشته بودن, خوش آمدید, حالا کم مونده بنویسن,…
بازم چیز + 18
نوشته مهدی امیری ۱۹ آپریل ۲۰۱۴ هفته پیش دوستان, یکشنبه ای با بچه هام رفته بودیم استخر, خیلی آدم اونجا بودن منجمله دو تا خانوم هموطن عزیز که اونا هم…
ترخون تازه
داشتم از مغازه میومدم بیرون که یکی از دوستان سر رسید. پرسید کجا با این عجله؟ گفتم میخوام برم بازار سبزی فروشا, تا نبسته باید بجنبم. گفت چی میخوای بخری…
مریم جون
اصلا جمعه خوبی نبود, هر کی هم از صبح, وارد مغازه شده بود, رفته تو بود تو اعصابم! خداخدا میکردم که هر چه زود تر اون روز لعنتی تموم شه…
مودونوم و نوموگوم!
دوستان، در اینکه هموطنان عزیز داخل کشور به پارس نیوز التفاتی دارند و به سایت ما سر میزنند و بعضی مواقع همکاری هایی هم با ما میکنند، هیچ شکی…
درد دل خانوما
دیروز خیلی مشغول بودم، یکی گوشیشو آورده بود واسه تعمیر، منم باز کرده بودم جلوم، عجیب هم توش مونده بودم که خانومی وارد شد، از مشتری های قدیمی.
با خودم گفتم همینو کم داشتم الان، که این بیاد و بخواد یک ساعت هم با من حرف بزنه!
تلفنو دستم گرفتم که به حساب ببینه خیلی مشغولم گفتم، از صبح علاف اینم، اعصابمو داغون کرده لامصب! (more…)
- Go to the previous page
- 1
- …
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- …
- 16
- Go to the next page