معامله بر سر خلیج همیشه فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارس

دوستان این وطنپرستی من هم عجیب داره کار دست من میده, کم کم دیگه دارم جونمو  بخاطر حب وطن از دست میدم!
الان همین نوشته ای هم که میخوام تقدیم حضورتون کنم،کم خطرناک نیست، ممکنه بازم کماندو بفرستن که ترتیب منو بدن، ایندفه اما نه دشمنا بلکه  وطنپرست  های دو آتیشه ای مثل  خود من! (more…)

Continue Readingمعامله بر سر خلیج همیشه فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارس

!معامله از نوع مشهدی

دوستان سالها پیش که بعد از مدت ها، رفته بودم ایران، وقتی میرفتم چیزی بخرم، همراهان میگفتن که تو فورا  پولو در نیار بده، بزار ما اول چونه هامونو بزنیم وقتی گفتیم بده اونوقت دست تو جیبت کن !
من خودم اینجا مغازه دار بودم اما  چونکه  اینجا از چونه زدن و این داستان ها خبری نبود، مام دیگه از عادت در اومده بودیم تا قیمت رو میگفتن، یا میخریدم یام میگفتم خیلی  ممنون و میومدم از مغازه بیرون!
خلاصه یکی دو هفته اول،منو میبردن مثل عقب مونده ها میگفتن تو دهنتو باز نکنی بهتره، مام هیچی نمیگفتیم و دوستان و فامیل واسه من خرید میکردن! (more…)

Continue Reading!معامله از نوع مشهدی

چینی قلابی

نوشته مهدی امیری ۲۰ آگوست ۲۰۱۲

دوستان ماجرای امروزمون ، در اصل بر میگرده به ۷-۸ سال پیش! تازه ازدواج  کرده بودیم  و همسر گرامی از ایران تشریف آورده بودن,  مام  با وجودی که تا اون زمان زندگی مجردی داشتیم اما  همه  جور هم وسائل خونگی داشتیم اما خوب دیگه، هموطنان رو که میشناسید، وقتی از ایران میان، هیچی رو قبول ندارن! تا چند ماه و حتی سالیان سال، هر چی  تو ایران داشتن،   بهتره از اینجا!

(more…)

Continue Readingچینی قلابی

!اسم اصیل ایرانی

دوستان من قبلا هم در باره اسم گذاشتن رو بچه ها  مطالبی نوشتم و میدونین که تا حدی در این مورد  حساسم، وقتی اسمای عجیب و غریب میشنوم ، دیگه جلو دهنمو نمیتونم بگیرم!

امروزم تو مغازه نشسته بودم که آقایی ایرانی تشریف آورد تو مغازه و  پرسید (more…)

Continue Reading!اسم اصیل ایرانی

گربه مخوف!

بعد از اینکه رژیم در ایران عوض شد، خیلی از هموطنان دوست داشتن برای دیدن خانواده برگردن ایران! خیلی ها با دلیل بعضی ها هم بدون هیچ دلیلی میترسیدن که موقع برگشت تو فرودگاه بگیرنشون!
مام دوستی داشتیم که با وجودی که خیلی دلش میخواست برگرده اما خیال میکرد تا برگرده از همون فرودگاه مستقیم میبرنش هولوفدونی! این بشر نه سیاسی بود نه تو عمرش تو تظاهرات و میتینگی شرکت کرده بود و نه هیچ دلیل دیگییی برای این ترسش داشت اما ۱۰-۱۵ سال بود که نمیرفت! (more…)

Continue Readingگربه مخوف!

قلتبان!

دیروز صبح دوستان،  خیلی زود تر اومدم مغازه چونکه خیلی کار داشتم، ساعت حدودای ۸ نشسته بودم پشت کامپیوتر، در هم بسته و چراغام  هنوز خاموش  و داشتم حساب ها رو بررسی میکردم که دیدم یک تاکسی پارک کرد  جلو مغازه ، با خودم گفتم که فقط خدا کنه که از دوستان نباشه که بتونم کارمو تموم کنم ! بازم  محض احتیاط ، خودم رو پشت مانیتور کامپیوتر قایم کردم و گفتم کار از محکم کاری عیب نمیکنه!
تو همین حالت نیمه نشسته و نیمه دراز بودم که دیدم یکی تق تق میزنه به در! جواب ندادم! (more…)

Continue Readingقلتبان!

روز مادر

دوستان میدونین که فردا روز مادره، در اروپا و امریکا   دومین یک شنبه ماه می رو همه ساله، به عنوان روز مادر جشن میگیرن، در ایران هم روز تولد حضرت زهرا ,  که فکر کنم دیروز بود، روز مادره!
ریشه جشن گرفتن این روز به سال ۱۸۶۵ در امریکا برمیگردد که خانومی به نام  Ann Maria Reeves  روزی را به اسم روز دوستی مادران به منظور  جمع شدن مادران و تبادل نظرات درباره مشکلات روزمره  آنها با همدیگر به وجود آورد!
در  یکشنبه بعد از دومین سالگرد مرگ خانوم Reeves دختر ایشان مجلس یادبودی برای مادرش گرفت و ان را روز یادبود از مادر نامید! با کوشش این خانوم  در سال ۱۹۱۴ این روز  در کنگرس امریکا بعنوان روز مادر  به رسمیت  شناخته شد! (more…)

Continue Readingروز مادر

جشن عروسی

۱۷ سال بود که ایران نرفته بود ،وقتی بلیتشو تو هواپیمایی گرفت  خیلی هیجان زده بود، ۴ روز دیگه فرودگاه و دیدن خانواده ، مادر ،برادرا  و خواهرا ،  تو این مدت  چند  بار دایی و عمو شده بود اما هیچکدوم از این بچه ها رو ندیده بود! فقط تلفنی صدای  چند تاییشون رو شنیده بود، همم اولین حرفی که میپرسیدن  این بود که ، دایی، عمو کی دیگه میای ایران،  ما کی دیگه  میتونیم  شما رو ببینیم؟!
از همه بیشتر اما بعد مادرش، دلش واسه داداش کوچیکش تنگ شده بود، خیلی تو این چند سال، دلش هواشومیکرد، وقتی داشت از ایران میرفت، تازه سیبیلاش در اومده بود، حالا واسه خودش مردی شده بود میخواست زن بگیره!
رفتن به ایرانشم  فقط بخاطر عروسی داداش کوچیکش بود. (more…)

Continue Readingجشن عروسی

!دوستان قدیمی

دوستان به نظر من بزرگترین خوبی نوروز و ایام عید اینه که آدم دوستان و آشنایانی رو که ممکنه مدت ها ندیده باشه تو این چند روز عید زیارت میکنه و دوباره دیدار ها تازه میشه، خیلی ها تو جشن ها و دید و بازدید ها همدیگر رو میبینن بعضی هام مثل من که مغازه  دار هستن  و دوستان میدونن کجا پیداشون کنن ، این  سعادت در محل کار نصیبشون میشه.
دیروز یکی از آشنایان قدیمی پیشم بود و گرم صحبت بودیم که در باز شد و یکی دیگه  از دوستا وارد شد، اونم خیلی وقت بود ندیده بودم، تا اومدم بهش عید رو تبریک بگم ، دیدم که دوتایی  پریدن به سر و  کول   همدیگه، حالا نبوس کی ببوس! (more…)

Continue Reading!دوستان قدیمی