!چیز

نوشته بابی (مهدی امیری) در آوریل 24, 2009

نمی‌دونم این چه عادتیه که بعضیها‌ دارن و  به جای هر کلمه، میگن چیز، مثل، آقای چیز، چیز من، برنامه چیز، کتاب چیز………
تو مغازه نشسته بودم که دیدم در باز شد و آقائی ایرانی‌ ، نسبتا جوون اومد تو، پرسید آقای ….  شما هستین؟
گفتم بله، اسم شریف جناب عالی‌؟
گفت منو آقا حمید راهنمایی کرده که خدمت شما برسم.
گفتم خدمت از ماست، امر بفرمایین!
اومد به حساب با احترام صحبت کنه، قاطی کرد، معلوم بود از اون جوونایی هست که اصلا این تعارف ماروف‌های ایرانی رو بلد نیست، ولی‌ دوستم نداشت که کم بیاره !
گفت غرض از مزاحمت، من حقیقتش… یک خورده فکر کرد و ادامه داد، چیزم چیز شده!
(more…)

Continue Reading!چیز

چیز!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در آوریل 24, 2009

نمی‌دونم این چه عادتیه که بعضیها‌ دارن و  به جای هر کلمه، میگن چیز، مثل، آقای چیز، چیز من، برنامه چیز، کتاب چیز………
تو مغازه نشسته بودم که دیدم در باز شد و آقائی ایرانی‌ ، نسبتا جوون اومد تو، پرسید آقای ….  شما هستین؟ گفتم بله، اسم شریف جناب عالی‌؟ گفت منو آقا حمید راهنمایی کرده که خدمت شما برسم، گفتم خدمت از ماست، امر بفرمایین، اومد به حساب با احترام صحبت کنه، قاطی کرد،
معلوم بود از اون جوونایی هست که اصلا این تعارف ماروف‌های ایرانی رو بلد نیست، ولی‌ دوست هم داره که کم نیاره، گفت غرض از مزاحمت، من حقیقتش… یک خورده فکر کرد و ادامه داد، چیزم چیز شده!
(more…)

Continue Readingچیز!

گر دست فتاده را گرفتی‌ مردی!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در آوریل 17, 2009

دیروز جاتون خالی‌ رفته بودم ظهر واسه نهار، نمیخوام راجع به خوبی‌ و بدی غذا ( که اتفاقا خیلی‌ هم خوب بود!) صحبت کنم،چونکه خداییش هر چی‌ خوبم باشه به پای غذا‌های خونه که خانومای فداکار ایرانی‌ زحمت میکشن و درست می‌کنن نمیرسه!( اینم منباب احتیاط که اگه یکوقت خانومم خوند، بگه به به چه مرد مهربونی! )
بله داستان اصلا چیز دیگس (more…)

Continue Readingگر دست فتاده را گرفتی‌ مردی!

!میدونستین گل‌ها با هم حرف میزنن؟

نوشته مهدی امیری در آوریل 12, 2009 ١٠-١٥  روزی میشه که خانوم بچه‌های من رفتن مسافرت و این جریان مسلما ناراحتی‌هایی‌ برای من ایجاد کرده، گذشته از دلتنگی‌ شدید برای…

Continue Reading!میدونستین گل‌ها با هم حرف میزنن؟

عرق فروش شهر ما!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در فوریه 27, 2009 وقتی‌ که  بچه بودیم، تو شهرمون که یک شهر  مذهبی ‌بود، یکدونه عرق فروشی داشتیم! اونم کجا ۲۰۰-۳۰۰ متر مونده به مدرسه…

Continue Readingعرق فروش شهر ما!

زن ایرونی تکه!

ارسال‌شده در  نوشته‌های بابی!در ژانویه 28, 2009 واقعا که اگه ما مردای ایرانی‌  زنامونو نداشتیم اصلا مزه زندگی‌ رو درک نمیکردیم، شما فکر کنین، اگه ما این خانومامونو نداشتیم که…

Continue Readingزن ایرونی تکه!

اطلاعات فرودگاه‌های تهران و وین!

دوستان تمام اطلاعاتی‌ رو که در باره بلند شدن و نشستن هواپیما‌هاتو این دوتا فرودگاه لازم دارین، میتونین اینجا پیدا کنین! اونایی که مسافری از ایران داران و یا دوستان…

Continue Readingاطلاعات فرودگاه‌های تهران و وین!

نامهای اصیل ایرانی دختر و پسر

دوستان لیستی از اسمهای اصیل ایرانی رو در  اینجا براتون میزاریم،  امیدواریم که مورد استفاده قرار بگیره!

Original iranian (persian) Names for Girls & Boys

نامهای دختران

(more…)

Continue Readingنامهای اصیل ایرانی دختر و پسر

فیس بوق !

مام دوستان گیری کردیم با این فیس بوک خداییش، چند وقت پیش، یکی‌ از دوستان راست راستکی، نه مثل شما دوستان و سروران و عزیزان! دوست واقعی، اومده بود پیشم، گفتتو، تو فیس بوک نیستی‌؟ گفتم نه والا، من از فیس بوک خوشم نمیاد، گفت ببین عزیز من، سایت و مایت همه خوبه اما تا فیس بوک نداشته باشی‌، مفت نمیرزی!
گفتم یعنی‌ میخوای بگی‌ که من صبح تا شب بی‌خودی تو این سایت عرق میریزم؟ علافم؟
گفت ، نمیخوام حالتو بگیرم اما تمام زحماتت بیخوده! (more…)

Continue Readingفیس بوق !