بفرمایید شام ونکوور کانادا گروه ۸ شب دوم خونه مجتبی (مجتبا)

یارو بدبخت ۲ روز نیست از ایران برگشته , آوردنش تو بفرمایید شام, چه اجباریه آخه !
توجه کردین تو این بفرمایید شام هایی که از ونکوور نشون میده, اکثر آشپزخونه های نا مرتبی دارن, فرقی هم نمیکنه, چه آقا, چه خانوم, والا بخدا من تا حالا همیشه فکر میکردم, من آشپزخونم , خیلی در هم بر هم و آشفتست, الان میبینم که نه بابا از من بدتر خیلی ها هستن, من اگر بخوام جلو دوربین آشپزی کنم, هیچ وقت نمیزارم ااشپزخونم اینجوری باشه!

دسر معجون! اینا مثل اینکه میخوان چند نفر رو حامله کنن تو این ونکوور, قبل از اینکه اونجا رو ترک کنن!
معجون, ما تو مشهد دم حرم میفروختیم, واسه اونایی که بعضی ناتوانی ها رو داشتن!
معجون با پن کیک , ببینیم دیگه چی از کار درمیاره آقا مجتبی.

نه دوستان , این قارچ ها, شکمشون خیلی خرکیه ! میشه واقع شکمشونو پر کرد.

این امیره, به نظر من, آدم … مالیه , از همه جور بحث هم بدش میاد, خودش از همه چیز ایراد میگیره و اونوقت میگه, بهتره همدیگر رو تشویق کنیم جای اینکه انتقاد کنیم!

دوستان, پن کیکش, واقع بد قیافه بود, اصلا اشتهای آدم کور میشد, نگاش میکردی, دسرش هم که جای شرین ترش بود!