بفرمایید شام گروه چهارم ونکوور کانادا شب چهارم خونه مژده

دوستان بدون شک و بدون مقدمه, لوس ترین و نونور ( نُنُر ) ترین خانوم, هانا بود که در واقع, حقش بود که بخاطر بدجنسیش و ادا های لوسی که از خودش در میآورد, چهارم که خوبه, پنجم ششم میشد!
خیلی از اینجور خانوما بدم میاد.
دومی در بد جنسی و از خود راضی بودن, ناهید خانوم و سومی هم که نگار خانوم که سن مادر منو داره و همچین از درس خوندن و دانشجو بودن حرف میزنه که انگار ۱۸ سالشه! فکر کنم ایشون هم از این عروس های پستی هستن که از ایران میان و معمولا هم خیلی لوس و پر مدعان.
از مژده خانوم خوشم اومد هم از همه خوشگل تر و هم فهمیده تر بود, حقشم خداییش برنده شدن نبود اما حق هیچ کدوم از این گروه نبود که برنده شن.
خب دیگه, نگار و حنا یا هانا, اول شدن با ۲۳ امتیاز, مژده خانوم با ۲۰ امتیاز دوم و ناهید خانوم که تا لحظه آخر هم کاملا از برنده شدنش اطمینان داشتن با ۱۶ امتیاز, به مقام سومی دست پیدا کرد .
بازم خوب شد که مژده یک ۱۰ کاملا بیخودی به نگار داد وگرنه این هانا ماسته , تنهایی برنده میشد.
اینجا خودمونیم ها, خانوما خیلی جنسشون خورده شیشه داره, تعریف های الکی, ماچ و بوسه های مصنوعی , قربون صدقه رفتن های دروغکی….
ما مردا, خیلی بی غل و غش تریم, دم خودمون گرم واقعا که هممون خیلی آقاییم!
خوب بازم روی هم رفته, گروه بدی نبود و همین بدجنسی های خانوما هم خودش دیدنیه, از همین الان گفته باشم, من اگه یکدفه دیگه برگردم به این دنیا و جوون شم و در زندگی بعدی, بخوام ازدواج کنم, عمرا با خانوما ازدواج کنم, شوهر میگیرم آقا, سختیش همون ۲-۳ روز اوله بعد عادت میکنی!
یک عمر سواری دادیم بسه دیگه…