هدیه کریسمس

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در دسامبر 11, 2009 چند هفته‌ای بود که خانومم ول کن نبود، میگفت بچه‌ها بزرگ شدن باید تختاشونو عوض کنیم، من هم که طبق معمول زورم…

Continue Readingهدیه کریسمس