از گرانادا تا کازابلانکا
تخیلاتم را دفن کردم
یک گیتار و یک کولی آواز می خوانند
در مورد اندولوزیای من آواز می خواند
وقتی به کازابلانکا می رسم
تو برای من در ساحل میرقصی
با چشمان سیاه تو چیکویتا
و دهان عاشق تو
عاشق دقیقا مثل خودت
عاشق دقیقا مثل خودت
عاشق دقیقا مثل خودت
مثل تو ، مثل تو ، هیچکس مثل تو نیست …
بیا بریم بریم
بریم عشق من
بذار خوشحال باشیم و و بگیم “اوه خدای من!”
بیا بریم بریم
بیا بریم عزیزم
بذار خوشحال باشیم و و بگیم “اوه خدای من!”
بیا ادامه بدیم
بیا ادامه بدیم
بیا ادامه بدیم
ای عذاب من ، عذاب من ، عذاب من
من به او ن میگم “انشاالله”
از گرانادا تا کازابلانکا
تخیلاتم را دفن کردم
یک گیتار و یک کولی آواز می خوانند
در مورد اندولوزیای من آواز می خواند
چشات چقدر زیبا هستن
لبات موسیقی هستن
چشات چقدر زیبا هستن
لبات موسیقی هستن
ای عذاب من ، عذاب من ، عذاب من
من به او می گویم “انشاالله”
how did you like this article?
Click on a heart to rate it!
Average rating 4.8 / 5. Vote count: 5
No votes so far! Be the first to rate this post.
We are sorry that this post was not useful for you! if we feel that you have rated 1 for no acceptable reason, you will be blocked واقعا متاسفیم که این مطلب رو دوست نداشتین, چناچه حس کنیم که بی دلیل ۱ دادین, شما بلاک خواهید شد !