بفرمایید شام ونکوور کانادا گروه ۱۱ شب چهارم خونه سارا
شب چهارم
سارا، ۴۰ ساله
به خاطر انصراف یکی دیگر از شرکتکنندهها در دقیقهی آخر قرار شده در برنامه شرکت کند
از ایران مدرک معماری دارد و در کانادا درسش را ادامه داده
عاشق تزیین کیک
متاهل با یک دختر
تازه یک سال است که وارد کانادا شده
از ۱۵ سال پیش که ازدواج کرده، آشپزی را شروع کرده
به خودش از ۱۰ نمره، ۵ میدهد، در ظاهر خودش را کم اعتماد به نفس نشان میدهد اما در حقیقت اعتماد به نفسش در غذا بالاست
اهل تهران، سعادتآباد
If you find any issues on this site, contact the admins of the site, simply by using the form below and we will look into the matter as soon as possible:
خب دوستان , خدا رو شکر که شب آخر این گروه نه چندان دلچسبه , یکیشون روانی, یکیشون مشنگ, یکیشون عصبی و آخری هم خنثی!
حالا دیگه کی کدومه , من میدونم, شمام واسه خودتون دیگه تشخیص بدین!
۳ تا شرکت کننده شب های اول تا سوم هر ۳ تا حالا ۲۳ امتیاز گرفتن که تا حالا هر سه برندن اما من اگر امشب خانوم سارا بیشتر امتیاز بگیرن و برنده شن, به هیچ وجه ناراحت نمیشم, نه اینکه ایشون رو خیلی میپسندم, نه اصلا, فقط بخاطر اینکه ۳ نفر دیگه اصلا لایق برنده شدن نیستن, باز اگر نادیا خانوم امتیازش بیشتر بود میگفتم, خدا کنه ایشون ببره اما متاسفانه ایشون امتیازش برابره با اون ۲ تای دیگه, انتخاب بین بد و بد تر, ما ایرانی ها که عادت داریم دیگه, همیشه باید بده رو انتخاب کنیم که بد تره انتخاب نشه!
من فقط فکر کنم امشب اگر آرشه برنده نشه, دعوا راه بندازه, خیلی ایشون رو آدم متعادلی نمیبینم!
اینو راست میگه سارا خانوم, در ایران, ما از همه چی یک کم یاد میگرفتیم تو مدرسه و دبیرستان , کلی هم زحمت میکشیدم اما در آخر از هیچ چیز هم هیچی نمیدونستیم! یادم میاد واسه دیپلم ما یک عالمه ریاضی و هندسه و چرت و پرت یاد میگرفتیم که هنوز امتحانمون تموم نشده بود, همه رو یادمون رفته بود !
من وقتی رفتم انگلیس, واسه ادامه تحصیل, فقط ۳ تا سابجکت داستم, قبل از ورود به دانشگاه, به ما میگفتن شما تو این ۳ تا سابجکت, ۳ تا نمره, حالا بستگی به اون رشته , A یا B یا C میگیرین و وارد دانشگاه میشین, خیلی راحت بود, خداییش, ایران دهنمونو صاف میکردن, زمان مام که دانشگاه آزاد و این حرفا نبود که تو هر شهرو ده کوره ای ۳-۴ تا دانشگاه باشه, بیش از ۱ میلیون تو کنکور شرکت میکردن, ۲۰-۳۰ هزار نفر وارد دانشگاه میشدن!
این چرت و پرتا رو نوشتم, نفهمیدم بفرمایید شام, به کجا رسید!
دم سارا خانوم گرم, چه سالادی!
نه, فکر کنم, ایشون آشپزه, اینکارس!
این یارو مشنگه, دیوانست, دلم به حال خانوم بچه هاش میسوزه؛ میگه کتمو گله کرد گذشت رو میز!
مرتیکه خل مدنگ!
این نادیا خانوم, حرف زدنش, مثل آدمای کوکیه, بعضی وقتا, انگار کم میاره, کوکش تموم میشه,
باید جورج رو بیارن کوکش کنه!
آرش بره خونه, همسرش با لنگه کفش منتظرشه ! گفت , خورشت قیمه سارا خانوم از غذای خانومش هم یک سر و گردن خوشمزه تر بود!
چه دسری, این سارا خانوم واقعا آشپز حرفه ای هستن, دمش گرم, خیلی غذا هاش ما که نخوردیم اما از همون ظاهرش معلوم بود که خوشمزس.
باز این هاله روانی, نظر داد, بدون شک, نچسب ترین فرد این گروه, حتی با بودن آرش, این هاله خانومه!
با حرفای آرش در باره سیستم آموزش ایران کاملا موافقم, ایران بچه ها رو زجر میدن, تا ما بودیم که ما رو میزدن, با شلاق با قلم و با سیلی یک مشت معلم های روانی, میوفتادن به جون بچه ها , خیال هم میکردن که دارن واقع بچه ها رو تربیت میکنن!
باز این دیوانه عقده ای ۷ داد, من تعجبم کدوم احمقی میره پیش این خانوم که وجودش پر مشکل و عقدست, برای مشاوره!
خب خدا رو شکر سارا برنده شد, حقشم بود, نادیا, دمش گرم ۱۰ امتیاز داد , ایشون هم خانوم خوبی بود, حد اقل , مشکل روانی نداشت!
آرش, ۱۰ داد ! آرش جان, معذرت میخوام ازت که اینهمه بد دربارت نوشتم اما خداییش, مشکل داری برادر من! برو پیش روان شناس اما نه روان شناسی مثل هاله!
این خنده آخر هاله دیگه, چندش آور بود, من به ایشون توصیه میکنم که هر چه زودتر دنبال معالجه باشن اما نه معالجه مریض ها بلکه در درجه اول معالجه خودشون که بسیار ضروری و اورژانسیست .
دوستان, این هم پایان گروه دیگری از برنامه بفرمایید شام با هموطنان مقیم ونکوور, در کل به هر حال ۴ شبی سرگرم شدیم و تشکر میکنیم از دست اندرکاران.