شبنم و شادی، آزیتا و بیتا !

چند روز پیش یکی‌ اومده بود پیشم تلفن بگیره. پاسپورتشو که داد ، دیدم اسمش هست حسینعلی حسن محمدی! گفتم یک اسم کم آوردی، وگرنه خودت یک تنه میشدی پنج…

Continue Readingشبنم و شادی، آزیتا و بیتا !