ارسالشده در نوشتههای بابی در می 26, 2009
شنبه شب رفته بودم مهمونی، جای همتونم خالی کردم، خانم خونه واقعا که خیلی زحمت کشیده بود و غذاهای متنوعی درست کرده بود، همم طبق معمول ۲۰۰۰ بار گفتن دستت درد نکنه و چقدر خوشمزه بود، چقدر زحمت کشیدی، بابا ما که غریبه نیستیم، یکجور غذا بس بودو از اینجور حرفا! تا خانمه میرفت تو آشپزخونه، یکی میگفت پلوش چقدر شور بود، یکی دیگه میگفت چقدر هم خورشتاش چرب بود، اون یکی میگفت، گوشتش چقد بوی چربی میداد، یکی دیگه میگفت قورمه سبزیش فقط آب بود و علف….. دیگه رسم و رسوم ما ایرانی هارو که هممون میشناسیم، همش تعارفهای بیخودی، چاخان پاخانهای الکی، هزار تا فدات شم، قربونت برم میگیم، هنوز طرف ۵ متر اونور تر نرفته ۱۰ تا بدو بیراه پشت سرش میگیم!
خلاصه بعد از پرخوری بسیار که شکما پر شد و همه رو مبلهای راحت ولو شدن، بحثهای علمی سیاسی فرهنگی و هنری شروع شد، هر کسی یکجور اظهار فضل میکرد، همه منتظر بودن یکی یه چیز بگه تا اونا اون نظریه رو رد کنن! ما مردم اصولا بیشتر دوست داریم در مخالفت با نظرات دیگران صحبت کنیم تا اینکه موافق نظراتشون باشیم، مثل اینکه مخالفت آسون تره تا هم عقیده بودن!
بحثهای آبدوغ خیاری زیادی پیش اومد از هر دری سخنی بود تا اینکه یکی گفت تو اینترنت خونده که دیگه نباید گفت سگها پارس میکنن! چونکه کلمه پارس کردن سگها رو عربها در آوردن تا به فارسها توهین کنن!! باید از حالا بگیم سگ واق واق میکنه، همه هم که ماشالله استاد زبان فارسی و عربی بودن و در باره واژههای عربی و فارسی سخنرانی میکردن، کم کم من حوصلم سر رفت، گفتم بذار بهشون یک فارسی درس بدم که همشون شروع کنن به پارس کردن ببخشید به واق واق کردن!گفتم حرفاتون همه درست اما تا جایی که من شنیدم، عربها اصلا تو الفباشون حرف پ ندارن، چجوری کلمه پارس رو در آوردن تا مثل فحش خواهر و مادر بکوبن تو فرق سر ما عجمها؟ یکی از دوستان که از همه استاد تر بود در زبان شناسی! چند دقیقهیی توضیحاتی در اینباره داد که به درد عمش میخورد، من گفتم بذار من هم بهشون بفهمونم که درسته که من این گوشه ساکت نشستم و هیچی نمیگم اما چنتم اونقد هم خالی نیست در زبان شناسی که هر چرتو پرتی رو قبول کنم، گفتم شماها ماشالله اینجوری که من میبینم همتون صاحب کتاب و رساله هستین در این زمینه ولی منو نتونستین با این استدلالهاتون قانع کنین من همونجوری که تا حالا پارس میکردم از حالا به بعدشم پارس خواهم کرد، شماها اگه دوست دارین برین واق واق کنین! من فقط یک سوال ازتون میپرسم، هرکی اینو جواب بده من میفهمم که میشه رو حرفاش حساب کرد، گفتن ما سراپا گوشیم ببینیم سوال دانشمند محترم، استاد مسلم چرندیات، چیه، گفتم میخوام بدونم که شما آیا میدونین که کلمهای که ما مرد های ایرانی بیشتر از صد بار در روز استفأه میکنیم از کجا اومده؟ گفتن بگو ببینیم چی هست این کلمه، گفتم کلمه ک*خل! شما بگین این متداولترین کلمه در مکالمات روزمره مردان ایرانی رو کی و کجا برای اولین بار استفاده کرد؟ خواهش میکنم جنبه بی تربیتیشو در نظر نگیرین، سوال کاملا علمیه و خیلی از زبان شناسان دنیا با همدیگه همکاری کردن تا کشف کردن که این کلمه دفعه اول از دهن کی در اومده! یک راهنمایی هم بهتون میکنم و اون اینه که ایشون مرد بودن! یکی گفت حتما از اجداد تو بوده! گفتم داری نزدیک میشی! خلاصه خیلی حرفا گفتن و بحثها کردن و چرتو پرتای فراوانی به من تحویل دادن، گفتم ببینین عزیزان، من هم میدونستم که شما نمیدونین چونکه شما فقط فکرتونو به این مشغول کردین که پارس نکنین واق واق کنین، و یا اینکه عربها سوسمار میخوردن یا ملخ، خلیج فارس باید بگیم یا خلیج فارس جون……هیچوقت از خودتون نپرسیدین که بابا من روزی ۲۰۰ دفعه میگم ک*خل، این کلمه از کجا اومده! من حالا بهتون میگم, سعی کنین، مثل من، تو زندگیتون، همه چیزو با دلیل و منطق و مدرک اثبات کنین! الان من داستان افرینش کلمه ک*خل رو خدمتتون تقدیم میکنم، فقط خواهشی که دارم اینه که بعد از شنیدن این حکایت همه با هم نپرین منو بوسه باران کنین!
میگن یکروز آدم رفته بوده قدم زدن، بعدش که برمیگرده خونه میبینه که حوا در خونه رو قفل کرده، آدم نمیتونه بره تو، در میزنه، حوا میپرسه کیه؟ آدم بر میگرده میگه آخه ک*خل، مگه غیر از من، کسی دیگهای هم تو این دنیا هست که میپرسی کیه؟
حالا فهمیدین این کلمه از کجا اومده؟ اینو بهش میگن، زبان شناسی و ریشه یابی کلمات!
View Comments
مهدی جان نمیدونم چرا به عربها ارادت داری ؟ !!!!!
مهدی جان از اعماق ته درونم میگم این لذت بخش ترین نوشته ای بود که تا حالا تو این سایت و بلکه اصلا تو تمام "تار جهان گستر" (احتمالا ترجمه فارسی سره world wide web!) خونده بودم!
تقریبا 6 میلیارد نفر از جمعیت جهان می دونن که بنده به مذهب خاصی و همینطور به قول بعضی دوستان به "عرب ها" ارادت ندارم! اما متاسفانه فقط ده دوازده تاشون می دونن که تا چه حدی از این پدیده عجیب خود بزرگ بینی ملی متنفرم. و تنها دلیل اینکه این جماعت اندک از وجود این خصلت در حقیر مطلع اند اینه که وقتی با این پدیده خاص مواجه میشم، فشار خونم به اندازه ای بالا میره که تمام انرژیم صرف زنده موندن میشه و مجال ابراز انزجار رو ازم میگیره!
یارو زبون عربی و فرانسه رو ازش بگیری فقط سه تا جمله کامل می تونه بسازه _: 1- گشنمه! 2- جیش دارم! 3- ما**ت رو ...!_ اونوقت می خواد فارسی سره صحبت کنه! بابا نصف دنیا کم کم دارن میرسن به یه جایی که همه شون مثل آدم با یه زبون صحبت کنن که حرف همدیگه رو بفهمن! حالا شماها یادتون افتاده سره صحبت کنید؟!
اون یکی فکر می کنه اهرام مصر رو شکسپیر با دستای خودش تو قطب جنوب ساخته! بعدش عین هرودوت برات از تاریخی که تو تخیالاتش ساخته سخنرانی میکنه! احتمال هم داره پس فردا بگه تخت جمشید اولین بنای ساخته دست بشر بوده اصلا!
عزیزم! تاریخ اصلا بد نیست. ملیت هم بد نیست. افتخار تاریخی هم خیلی خوبه. هم بستگی ملی میاره اصلا! ولی خواهشا وقتی داری از افتخارات تاریخیت حرف می زنی، دست راستت رو از تو جیب این هموطنت و دست چپت از تو دامن اون یکی بکش بیرون!! لااقل تو اون لحظه ای که داری از چیچی شور حقوق بشر بابا بزرگت حرف می زنی، به خودت زحمت این کار رو بده که به حقوق سایرین کمی کمتر تجاوز کنی!
برای کنار گذاشتن یه مشکل (مثلا به قول دوستان "عرب ها") لزومی وجود نداره که با یه مشکل جدید جایگزینش کنید. اگه لازمه بگید ما هم بدونیم...
مهدی جان اگه به نظر شما اینی که گفتم ممکنه خیلی ها رو ناراحت کنه _و شما نمی خواید این کار رو بکنه_ خودتون پاکش کنید!
فشارم کمی بالا رفته بود! l:
بهنام جان، خیلی هم قشنگ گفتی، دمت خیلی گرم،چرا پاکش کنم، لذت بردم از نوشتت، دستت درد نکنه.
من هم از این دشمنی بیخودی ایرانی ها با عربا خیلی در عذابم، نه اینکه خیال کنی من کشته مرده عرب هام اما ایرانی ها همه تو دوبی میچرخن اونوقت همشم به عرب ها فحش میدن، هر چیزی باید دلیلی داشته باشه، ما ایرانی ها یکی از راسیست ترین ملت ها هستیم! به همم ایراد میگیریم، عرب ها رو قبول نداریم، ترک ها رو آدم حساب نمیکنیم، پاکستانی و هندی رو که اصلا اسمشونو نبر...... یک عالمه دروغ واسه خودمون ساختیم، باورمونم شده، همه چیزا اول از ایران شروع شده، همه کار ها رو ما به دنیا معرفی کردیم، باور کن یک روز داشتم با یکی از دوستان تو خیابون KAERTNERSTRASSE میرفتیم، پرسید میدونی این کلیسای سنکت اشتفان رو کی ساخته؟ گفتم نه، گفت ایرانی ها!! به هیچ عنوان هم حاضر نبود از حرفش برگرده!
در مورد مهربونی ایرانی ها، تو اینترنت خوندم که نمیدونم داریوش و یا کوروش به صربستان امروزی حمله کرده چونکه اونا در یکی از مراسم سالانشون، یکی دو تا زن رو قربانی میکردن! گفتم، داریوش جان ما از ایران به صربستان لشکر کشی کرده ، هزاران هزار کشته و کشته داده که سالی یک زن کشته نشه ؟!
گفت اره دیگه، خیلی حقوق بشر واسش مهم بوده!
یک نوشته دیگه هم دارم در باره فارسی جدید، لینکشو پیدا میکنم، واست میزارم!
بهنام جان، خیلی هم قشنگ گفتی، دمت خیلی گرم،چرا پاکش کنم، لذت بردم از نوشتت، دستت درد نکنه.
من هم از این دشمنی بیخودی ایرانی ها با عربا خیلی در عذابم، نه اینکه خیال کنی من کشته مرده عرب هام اما ایرانی ها همه تو دوبی میچرخن اونوقت همشم به عرب ها فحش میدن، هر چیزی باید دلیلی داشته باشه، ما ایرانی ها یکی از راسیست ترین ملت ها هستیم! به همم ایراد میگیریم، عرب ها رو قبول نداریم، ترک ها رو آدم حساب نمیکنیم، پاکستانی و هندی رو که اصلا اسمشونو نبر...... یک عالمه دروغ واسه خودمون ساختیم، باورمونم شده، همه چیزا اول از ایران شروع شده، همه کار ها رو ما به دنیا معرفی کردیم، باور کن یک روز داشتم با یکی از دوستان تو خیابون KAERTNERSTRASSE میرفتیم، پرسید میدونی این کلیسای سنکت اشتفان رو کی ساخته؟ گفتم نه، گفت ایرانی ها!! به هیچ عنوان هم حاضر نبود از حرفش برگرده!
در مورد مهربونی ایرانی ها، تو اینترنت خوندم که نمیدونم داریوش و یا کوروش به صربستان امروزی حمله کرده چونکه اونا در یکی از مراسم سالانشون، یکی دو تا زن رو قربانی میکردن! گفتم، داریوش جان ما از ایران به صربستان لشکر کشی کرده ، هزاران هزار کشته و کشته داده که سالی یک زن کشته نشه ؟!
گفت اره دیگه، خیلی حقوق بشر واسش مهم بوده!
یک نوشته دیگه هم دارم در باره فارسی جدید، لینکشو پیدا میکنم، واست میزارم!
دستشون درد نکنه! در حالت اول 4500 کیلومتر در راستای این هدف مقدس پیاده روی کردن تا با عبور از تنگه داردانل برن بلگراد! یا در حالت دوم از لبنان یا اسرائیل سوار کشتی شدن مدیترانه رو از جنوب یونان دور زدن و از مونته نگرو و شاید بوسنی رفتن صربستان! در حالت سوم هم ویزاشون شینگن مولتیپل بوده یونان بهشون اجازه عبور داده! به هر حال دست گلشون درد نکنه!
کلا این افتخارآفرینی های ذهنی بین ما خیلی محبوبن. چند وقت پیش یه بابایی برام کشف کرد آمریکا رو کی پیدا کرده! نمی دونم می گفت کار هخامنشی ها بوده یا مسلمونای صدر اسلام! (هر دو گروه به یک اندازه خود بزرگ بینن!) تازه تعریف می کرد که اینا از همون موقع با سرخ پوست ها تجارت می کردن، فقط چون خیلی آدمای با شخصیت و مردم دار و حقوق بشربازی بودن مثل اروپایی ها لشکرکشی نکرده بودن!
این وسط من نفهمیدم پس چرا موقعی که اسپانیایی ها رسیدن اینکاها هنوز داشتن با ابزار سنگی تو ماچوپیچو کار می کردن! یعنی اینا تا 500 سال پیش هنوز از پدران شگفت انگیز ما کلنگ نخریده بودن؟!
منظورم اصلا این نیست که تاریخ ایران جای انتشار و حتی افتخار نداره. به هر حال هیچ کس نمیتونه ده تمدن تاثیر گذار تاریخ بشر متمدن رو لیست کنه و اسمی از ایران نبره. هر قدر هم که غرض ورز باشه نمیتونه. ولی آیا با این بزرگ نمایی ها و بحث های غیرعلمی، کاری به جز مسخره کردن خودمون انجام دادیم؟ چرا به جای تلاش برای برقراری ارتباط با واقعیت جهان متمدن، ترجیح میدیم از نشئه ی این توهمات لذت ببریم؟
تا حدودی بی ربط: مهدی جان نمی دونم تا چه حد با سایر جریان های نوظهور در ایران آشنا هستی، ولی حتما یه سرچی هم در باره ی دوست داران انرژی و چاکرا و کارما و دارما و سایرین بکن! کلی تفریح می کنی و البته احتمالا کلی هم حرص می خوری!